نویسنده: پرویز درگی
موفقيت فردا در عرصه کسبوکار از آن سازمانهايي است که بصيرت و آگاهي بيشتري نسبت به خود و محيط رقابت داشته باشند. به همين جهت ارتباط نزديکي بين هوشمندي کسبوکار و هوشمندي بازاريابي با علم آيندهپژوهي وجود دارد. و آنچه تمام اينها را به هم پيوند ميزند اهميت اطلاعات است که در عصر حاضر دارايي گرانبهايي است. علت شکست کسبوکارها نداشتن ايدههاي خوب نيست. بلکه آنها به اين علت شکست ميخورند که به خاطر نداشتن اطلاعات تصميمات نادرست ميگيرند.
لازم به ذکر است گردآوري اطلاعات مهم است اما دانش اينکه هدف شما از اين گردآوري چيست و چگونه از آن استفاده ميکنيد نيز براي موفقيت سيستم بازاريابي هوشمند اهميت دارد. هدف واقعي در اختيار گرفتن چرخه خريد مشتري است. کتاب، در 8 فصل تدوين و در آن با معرفي اختصاصات سازمانهاي هوشمند و مقايسه آنها با سازمانهاي کُندهوش و همچنين ويژگيهاي انسانهاي هوشمند که سازمانهاي هوشمند را ميسازند موضوع بحث شروع ميشود. در فصل دوم با معرفي سيستم اطلاعات بازاريابي، به جايگاه تحقيقات بازاريابي و هوشمندي بازاريابي در آن سيستم پرداخته ميشود. فصل سوم به اختصار به تحقيقات بازاريابي پرداخته ميشود و دلايل پرداختن به تحقيقات بازاريابي يادآور ميشوند.
هدف اين فصل اين نيست که به جزئيات تحقيقات بازاريابي پرداخته شود بلکه بيشتر هدف نشان دادن مقايسه تحقيقات بازاريابي با هوشمندي رقابتي و هوشمندي بازاريابي است. فصل چهارم به رقابت چيست و رقيب کيست پرداخته است. فصل پنجم هوشمندي رقابتي را به عنوان فرآيندي که تمام کارکنان يک سازمان بايد با آن درگير باشند تعريف کرده و ويژگيها و سودمنديهاي هوشمندي رقابتي را معرفي ميکند. فصل ششم به تعريف هوشمندي بازاريابي و چگونگي طراحي سيستم اخبار و اطلاعرساني بازاريابي در پنج مرحله ميپردازد. فصل هفتم با طرح يک صد سؤال اساسي براي بنگاههاي اقتصادي به ديد و نگرشي براي پيادهسازي و ارزيابي سازمان از منظر هوشمندي رقابتي و هوشمندي بازاريابي اشاره دارد. و فصل هشتم که فصل آخر ميباشد با توصيههايي به جمعبندي کتاب ميپردازد.